رعایت چند نکته ایمنی هنگام کار با کمپرسور باد

نکات ایمنی هنگام کار با کمپرسور باد

 

رعایت موارد ایمنی همیشه باید در اولویت هر کاری قرار بگیرد. از جان انسان بالاتر و باارزش‌تر دیگر چیزی نیست. پس کمی صبر و دقت باعث جلوگیری از خسارات جبران ناپذیری خواهد شد.

  • در زمان روشن بودن کمپرسور باد دستمالی در دستمان نباشد یا دور گردنمان نپیچیم. پروانه کمپرسور که با دور بالا در حال گردش است هرچیز سبکی را به سمت خود می‌کشد. اتفاق بدی که برای عموی خود من پیش آمد. بعد از سرویس‌هایی که برای کمپرسور باد انجام داده بود . کمپرسور را روشن می‌کند و دستمال همچنان در دستش است. با همان دستمال اقدام به تمیز کردن قسمتی از بدنه کمپرسور  می‌کند که نزدیک پروانه کمپرسور بود. پروانه دستمال را به داخل می‌کشد و باعث قطع شدن یکی از انگشتان او می‌شود.
  • در هنگام کار با کمپرسور باد از گوشی‌های صداگیر استفاده کنید. افرادی که مدت زمان زیادی با کمپرسور باد کار می‌کنند بعد از مدتی میزان شنوایی آنها کاهش پیدا می‌کند. خود من هم در ابتدا از گوشی‌های صداگیر استفاده نمی‌کردم . در یکی از پروژه‌ها که در زیر زمین مصلا تهران واقع بود می‌خواستیم میزان هوای خروجی کمپرسور را تست کنیم . چون فضا تقریبا بسته بود صدا هم می‌پیچید. فردا آن روز به مدت یک هفته گوش من سوت می‌کشید. بعد از مراجعه به دکتر و انجام تست شنوایی متوجه شدم که میزان شنوایی یکی از گوش‌هایم به شدت کاسته شده بود.
  • در هنگام باز و بستن باتری‌ها حتما از عینک ایمنی استفاده کنید.

خاطره‌ای تلخ از ترکیدن باتری‌ها

در تعمیرگاه خودمان در حال سرویس دوره‌ای یک دستگاه کمپرسور باد بودم. در همان استارت اول متوجه شدم که شارژ باتری‌ها کم است و کمپرسور استارت نمی‌خورد. باتری‌ها را زیر دستگاه شارژ گذاشتم تا فردا آنها کاملا شارژ بشوند. موردی که فراموش کرده بودم این بود که در باتری‌ها را باز بزارم. همین مورد باعث جمع شدن بخار اسید باتری در داخل آن شده بود. فردا صبح که برای ادامه سرویس کمپرسور به کارگاه آمدم اول از همه سراغ باتر‌ها رفتم. باتری‌ها را روی دستگاه گذاشتم و تا سرباتری‌ها را روی آن گذاشتم باتری‌ها در فاصله‌ای کم از صورت من و یک همکار دیگرم ترکیدند و اسید آن روی صورت و چشم‌هایمان پاشید. ناگهان همه چیز جلوی چشمانم سیاه شد. دوان دوان به سمت دستشویی رفتم تا صورتم را بشورم که متوجه شدم همکارم قادر به آمدن نیست. اسید باتری روی یکی از چشمان من ریخته بود و با یک چشم می‌توانستم ببینم. ولی صورت همکارم چون نزدیک‌تر از من بود روی دو تا از چشمانش ریخته بود و هیچ‌جایی را نمی‌دید. برگشتم و دست او را هم گرفتم و با خود به سرویس بهداشتی رساندم. آنقدر حادثه‌ی ناگواری بود که هنوز هم آن اتفاق برایم زنده است. بعد از آن بلافصله به بیمارستان نزدیکی رفتیم و آنها هم بعد از کمی شستشو چشم‌هایمان ما را به بیمارستان فارابی تهران فرستادند تا در آنجا ادامه مداوا را انجام بدهیم. هنوز هم بعد از گذشت چند سال از آن موضوع در گرد و غبارهای شدید احساس درد کمی در چشمانم می‌کنم.

 

نویسنده : مهرداد رهنما

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پیشنهاد ویژه برای شما : دانلود رایگان چک لیست انتخاب کمپرسور هوا
ایمیل خود را وارد کرده و سپس دانلود کنید.
دانلود
close-image